به خاطر این قصه شروع نمی شود . دبلیو کلمنت استون چون پشت کار می خواهد، اگر پشت کار وجود داشت ، الان دلیلی براش شروع داستان جدید بود ، الان دردی در بدن وجود نداشت ، افراد بیشتری در راحتی می خندیدند ترس ها کم رنگ تر بودند ،چهره عبوس یا ناراحتی نبود . شاید فکر می کنی ، چون دستمزد استاد روز جمعه یا تعطیل ، اعتماد به نفس همه دانشجوها را هدف قرار می دهد ، اگر بدانند حتی یک جمله وجود نخواهد داشت . برای نقاشی کردن ، پشت شیشه کسی شاید موفق شده است . چرا بیداری در حال نوشتن هستی . پشتکار داشته باشی در حال ورزش کردن یا یاد گرفتن چیزی یا هدفی روی خودم کار می کردم . به هیچ کسی کاری نداشته باشم . کاری نیست ، کاری هست ؟ اگر کاری بودی ؟ پشت کار وجود داشت ؟ نقشه ای برای لذت بردن از رنج ها یا سختی ها وجود داشت ؟ هر چقدر صحبت کنی کافی نیست ، پشت چیزی قرار گرفتن ؟ "قدرت شروع ناقص " جیمز کلیر" قبل از برداشتن اولین گام ها یا حتی شروع کردن من ؟ کارتن آرزو هایم را از میز کاری ام جمع می کنم ؟ کارتن را بخودم برده ام ؟ میز خالی هست؟ بدون هیچ پروژه ای انگار از روز اول کسی یا چیزی روی میز قرار نداده است . یک کم خودم را راحتر از قبل احساس می کنم ؟ گل ها هم نمی توانند صحبت کنند . فقط حاوی دوست دارم . یا. اینطور پیغامی هستند . به یادت هستم . ای کاش چند جمله را با نامه به آن اضافه می کردی ؟ "جیم ران " ادامه مطلب ...