تجربه شخصی 2

تجربه شخصی 2

اتفاقات بدون منبع" یک تجربه دیگر .
تجربه شخصی 2

تجربه شخصی 2

اتفاقات بدون منبع" یک تجربه دیگر .

Not knowing how to playبلد نبودن بازی

من از خودم متنفرم چون راحت نمی توانم ؟ کار کنم ؟ بنوسیم ؟ این جور کارهای را همه خیلی راحت انجام می دهند؟ بوق می زنند ؟ می گذرند ؟ عصبانی می شوند ؟ راحت رد می شوند ؟ یا اینجور چیزی را همیشه عصبانی نشدم ؟ پس دائم در زندگی من باقی ماند ؟   یعنی چی ؟ تا این حد پایین هست ؟ یا من این قسمت چه کاری انجام می دهم ؟ هنوز یک بخش زنده نیستم ؟ یعنی نمی توانم ؟ برای یک عده ای از چیزهای دنبال می کنم ؟ مثل عضو زنده باشم ؟ فرق بین زنده بودن و مردن نوشته های مرده ؟ نوشته های زنده شروع به بازی می کنند ؟ با قدرت فراوانی سمت مرگ تو را می کشاند ؟ بلاخره باید بمیری ؟ با آرزوها و هر چی ؟ خواسته داشتی خداحافظی کنی ؟ پول یا هر چیزی دوست داشتی ؟ را باید از دست می دادی ؟ این توانایی را از دست داده ای ؟ و ؟ هیچ چیز خاصی را نداری ؟ به خاطر آن بجنگی به خاطر همین هست ؟ به خاطر این نمی خواهی ؟ یا هیچ هدفی نداری ؟ تا این حد عصبانی هستی ؟ توانایی اصلاح یک اشتباه را نداری ؟ از خوشبختی ام نیست ؟ نمی توانم ؟ دستگاهی یا چیزی بسازم ؟ حتی یک سیستم را طراحی کنم ؟ اطراف آدم های باهوشی نبوده ام ؟ فقط می نویسند ؟ کارهای خودشان را راه می اندازند ؟ اما من هستم ؟ باید از این جا به جای دیگر بروم ؟ هیچ پیشرفتی هم حاصل نکنم ؟ من خیلی دروغ می گویم ؟ به خاطر همین توان پیشرفت ندارم ؟ باید با خودم بجنگم ؟ همیشه می بازم ؟ توان شناخت این سیستم ؟ پیچیده درونی خودم را نداشتم ؟ ساختار پیچیده ای هر بازی راه می اندازم ؟ بلد هست ؟ یک قطعه یا یک لگد به آن بزند ؟ همه چیز را به هم بریزد ؟ یا کارایی ندارد ؟ این به خاطر کارایی نداشتن ؟ یک چهار چوب نداشتن ؟ ستون نداشتن ؟ نظم نداشتن ؟ تکرار نشدن ؟ فقط کافی هست ؟ یک چیز کوچک یا مثبتی پیدا کنی ؟ من توان پیدایش یا درست کردن ؟ چیزی برای باقی ماندن در ذهن خودم را پیدا نکرده ام ؟ شما نگرد ؟ پیدا نخواهد شد ؟ یعنی چی ؟ کجا نگردم ؟ داخل هیچ چیز ؟ هیچ دلیلی نداری ؟ برای همین عصبانی هستی ؟ همه چیز یا هدف یا کلید یا هر چیز را گم کرده ای ؟ چون از اولش هم وجود نداشته است ؟ عمر وجود داشتن یا ساختن آن را خیلی زود از دست داده ای ؟ یعنی از اول نبوده است ؟ 

به خاطر بلد نبودن بازی هست ؟ بازی را بلد نیستی ؟ به خاطر بلد نبودن بازی کردن ؟ به این روز افتاده ای  ؟ اگر بلد بودی بازی کنی ؟ در این زمینه حرفی برای زدن داشتی ؟ اما نداری ؟ یکم ؟ اضافه کاری انجام می دهی؟ دقیق نمی توان بزنی ؟ دائم از دست فرار می کند ؟ به تو گل می زند ؟ از نوع گل به خودی هم میزنی به خودت اینجوری می شود ؟ 

I hate myself because I can't easily? Work? Write? Everyone does these things very easily? They honk? They pass? They get angry? They get passed easily? Or I didn't get angry like this all the time? So it's always remained in my life? What does it mean? It's so low? Or what do I do with this part? I'm not a living part yet? I mean I can't? I follow for some things? Be like a living member? The difference between being alive and dead are dead writings? Living writings start playing? It pulls you towards death with great power? Eventually you have to die? With dreams and everything? Did you want to say goodbye? Money or anything you loved? Did you have to lose? Have you lost this ability? And? You don't have anything special? Fight for it is why? That's why you don't want to? Or you don't have any goals? Are you so angry? You don't have the ability to correct a mistake? Is it because of my happiness? I can't? Should I build a device or something? Should I even design a system? I haven't been around smart people? They just write? They run their own business? But am I? Should I go from here to somewhere else? Should I not make any progress? Do I lie a lot? That's why I can't progress? Should I fight with myself? Do I always lose? I didn't have the ability to understand this system? I didn't have the inner complexity? I run a complex structure every game? Does it know how? To kick it with a piece or a kick? To mess everything up? Or is it ineffective? Is it because it doesn't work? Not having a framework? Not having a column? Not having order? Not having repetition? Is it enough? Can you find something small or positive? I haven't found the ability to find or fix it? I haven't found anything to stay in my mind? You don't look? It won't be found? What do you mean? Where shouldn't I look? Inside nothing? You don't have any reason? Is that why you are angry? You have lost everything or the goal or the key or anything? Because it never existed in the first place? Did you lose the life of existence or creation too soon? That is, it was not there from the beginning?


Is it because you don't know how to play? Don't you know how to play? Because you don't know how to play? Have you fallen to this day? If you knew how to play? Would you have something to say about this? But you don't? First of all? Do you work overtime? Can't you score accurately? Does it always escape your hands? Does it score goals for you? Does it happen to you because of the own goal type?

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد